لحظه ى ديدار نزديکست
باز من ديوانه ام، مستم،
باز ميلرزد دلم، دستم.
باز گوئى در جهان ديگرى هستم.
هاى! نخراشى بغفلت گونه ام را، تيغ!
هاى! نپريشى صفاى زلفکم را، دست!
و آبرويم را نريزى، دل ... !
- اى نخورده مست -
لحظه ديدار نزديکست...
«مهدى اخوان ثالث»
برچسبها: